سی و هشتمین جشن یا جشنواره ی سینمای ایران در شرایطی به پایان رسید که از طیفی خاص از قبیله همیشه طلبکار از سینمای کشور بر شیپور تحریم این دورهمی می نواختند و برخی از مدیران نیز صحبت از واگذاری همین حداقلی به مجامع درون قبلیگی ایشان و تبدیل جشنواره فجر به جشنی صنفی می نمودند و اما در این میان گم شده سال های اخیر جشنواره بود که بیش از همیشه نادیده گرفته شد! گمشده ای با عنوان آرمان های انقلاب اسلامی که به سبب پیگیری سیاست ایدئولوژی زدایی در عرصه های مختلف فرهنگی و بالاخص صنعت سینمای ایران در حال فراموشی است!
متاسفانه در فصل چهل سالگی انقلاب اسلامی، نه تنها دیگر خبری از موضوع صدور تفکر انقلاب اسلامی به زبان سینما نبود؛ بلکه مطالبه ی آرمان های بلند فرهنگی و هنری جمهوری اسلامی نیز به نوعی کنار گذاشته شده و بانگ بُلند ایدئولوژی زدایی به صراحت هرچه تمام به گوش می رسید؛ بانگی شوم و البته رسا که متاسفانه در چهل و یکیمن سالگرد انقلاب اسلامی، کلیت فضای فرهنگی کشور و بالاخص صنعت سینمای ایران را در برگرفته و در این میان سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر را به سبک و سیاق سال های اخیر، ویترینی تمام عیار از برای ترسیم شرایط عدول از ایدئولوژی و مبانی انقلاب اسلامی مبدل ساخته است.

فیلم سینمایی روز صفر نمونه ای روشن از این واترقی و عقب افتادگی در صنعت سینمای ایران است. اثری در ژانر سینمای استراتژیک که با بهره مندی از منابع مادی و معنوی نهادهای امنیتی کشور تولید شد؛ اما در راستای سیاست عدول از ایدئولوژی و مبانی انقلاب اسلامی به پیش رفته و حتی در برخی موقعیت ها دچار سرگشتگی و تعارضات شدید از لحاظ محتوای سینمایی خود می شود و بسیار مراقبت می کند تا در طول مسیر روایت خود از تعریف و بیان کوچکترین مولفه کلامی و یا تصویری پرهیز نموده و خود را مصداقی بارز از یک اثر پلیسی کاملا سکولار معرفی نماید.
فیلم سینمایی روز صفر اثری ضعیف است؛ البته ضعیف نه به لحاظ فُرم اکشن قابل قبول آن که مخاطب را در طول داستان با خود همراه می سازد و یا ضعیف به سبب روایت گیج و تا حد زیادی بی ربط خود در نیمه نخست اثر که بیش از هر چیز می تواند محصول علاقه تیم کارگردانی اثر برای حضور طویل المدت در بِلاد ژرمنی قلمداد شود؛ بلکه ضعیف به لحاظ آنچه که می بایست در چنین درآمی به مخاطبان سینمایی خود ارایه می کرد و مع الاسف از حداقل آن نیز دریغ نمود.
پس اساسا مهم نیست که چرا اثر این مقدار وقت خود را در موقعیت آغازین اثر در آلمان تلف می کند و در این اتلاف وقت چه مقدار حضور و سکونت جناب بهرام توکلی در آلمان موثر واقع شده. فردی که در ظاهر نویسندگی اثر را بر عهده دار؛ اما از منظر بسیاری درواقع اصالت کارگردانی و شکل گیری بازی ها محصول حضور ایشان است! و …؛ بلکه موضوع قابل اهمیت آن است که چرا چنین اثری به عنوان یک اثر در ژانر سینمای استراتژیک که از موضوعی بسیار مهم و کاملا حساس بر خوردار است و طبعی است که بستر تعلیق آن حول امنیت ملی کشور تعریف شود و … این چنین رویکردی خنثی در نسبت شناسی خود با انقلاب اسلامی و مبانی ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی بر می گزیند و حتی در سکانس پایانی خود در بیان صریح و دیالوگ محور قهرمان داستان، کوچکترین اشارتی به باورهای آرمانی نمی شود و با ژستی منوالفکرانه تنها بر نگاه بشر محور و اُمانیستی تمرکز می گردد.
فیلم سینمایی روز صفر اثری سینمایی است که بنابر ادعای خود داستانی واقعی را روایت می نماید. اثری که مابه ازای شخصیت قهرمان آن در واقعیت افرادی هستند که با عنوان سربازان گمنام امام زمان عج الله تعالی فرجه شناخته می شوند و یا حداقل خود را تحت چنین عنوانی تعریف می نمایند و از این جهت شخصیت رضا (با بازی امیر جدیدی) می بایست روایتگر روش و منش ایشان می بود. روش و منشی که شاید جناب نویسنده و یا کارگردان اثر نمی دانست و یا نمی خواست بداند؛ اما به راستی چرا و با چه منطقی دیگرانی که می بایست چنین اثری برای ساخته شدن به تصویب و تایید ایشان برسد نیز از چنین شناختی صرف نظر نمودند و حتی توصیه نکردند و یا تیم تولید اثر را متقاعد نساختند که در یک سکانس محدود هم که شده با اشارتی مختصر و هر چند گذرا به تمایز این قهرمان با قهرمانان فیلم های هالیوودی مبادرت ورزد!؟ قهرمانی که تمام تلاش خود را می کند تا جیمز باند شود؛ اما بیشتر با منطقی بالیوودی ماموریت خود را پیگیری می کند و شاید از این جهت است که رویین تن می باشد!
شاید بتوان گفت که فیلم سینمایی روز صفر از منظر فُرم سینمایی سعی کرده تا از مقبولیت جهانی برخوردار شود و حتی سودای جوایز خارجی را در ضمیر خود می پروراند و از این جهت است که بر ارایه تصویر تروپیکال تمرکز نموده و وجاهتی جشنواره پسند به اثر می بخشد و از بازار پاکستان تا کاراکتر اصلی خود را از این آن وام می گیرد و به نوعی می خواهد ادای جیسون استاتهام (Jason Statham) را در فیلم سینمایی مکانیک (The Mechanic) درآورد و یا با همان خونسردی ماموران دو صفر هفت سعی می کند تا نشان دهد که کاملا سکولار است و به هیچ چیزی باور ندارند مگر کار و در این مسیر نه تنها عاشق کسی نمیشوند بلکه به نوعی استفاده از هر وسیله ای را برای رسیدن به هدف توجیه می کند.
مشکل اساسی این فیلم همچون فیلم سینمایی شبی که ماه کامل شد در این است که تروریسم را بالعرض نشان میدهد نه بالذات! به این معنی که فیلم سینمایی روز صفر آگاهانه و یا نادانسته، تفکر تروریسم را به نوعی با اسلام ناب، قاب میگیرند و از این جهت تداعیگر این بیان می شود که اسلام منشا تروریسم است! ذهنیتی که کارویژه نظام رسانه ای غرب در تقابل با تفکر اسلام بوده و با تمرکز بر ابزارهای مختلف به دنبال حقنه چنین باوری در میان توده های مختلف اجتماعی است که همانا هر مسلمانی تروریست نیست/ اما هر تروریستی مسلمان است! تفکری که سبب می شود تا در تولیدات رسانه ای ایشان، عموم معتقدان مسلمان با تروریستهای گوناگون داعش و طالبان و … قرینهسازی شوند.

البته امسال نیز شگردی که در سال گذشته موفق عمل نمود و سبب شد تا عملکردی گُل و بُلبلی از متولیان فرهنگی و سینمایی موجود در اذهان عمومی تداعی نماید؛ بار دیگر مورد استفاده قرار گرفت و فیلم سینمایی روز صفر همچون فیلم سینمایی شبی که ماه کامل شد با دوازده رشته نامزدی و نهایتا تصاحب پنج سیمرغ، توانست رکورددار جوایز در جشنواره امسال شود. شگردی که البته به سبب تمامیت خواهی و توقع بیش از اندازه سازندگان روز صفر و عدم شرکت ایشان در مراسم اختتامیه سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر با حاشیه های بسیاری همراه گردید؛ اما در مجموع سبب شد تا کلیت منفی آثار و تولیدات موجود در این جشنواره و بالاخص درام های سیاه اجتماعی از منظرها پاک شده و کارنامه مدیریت سینمایی کشور از حاشیه امنی برخوردار شود.
روایت واقعی و مستند فیلم سینمایی درخت گردو قطعا یکی از تروما انگیزترین وقایع تاریخ معاصر ایران است که به تبع آن اسباب مخاطب پذیری ویژه این اثر را فراهم می سازد و سوای نظر از ضعف های تکنیکی، این عمق فاجعه است که موجب برانگیختگی احسااسات مخاطب می شود و این در حالی است که متاسفانه اثر نمی تواند این احساسات را در مسیر افزایش روحیه پایداری و استقامت ملی مدیریت نموده و به صورت جریان موجهی هدایت نماید و تنها در سطح مرثیه ای سینمایی باقی می ماند که موجب می شود تا حتی به صورتی متناقض به اثری در جهت ضایع نمودن حس مقاومت در جامعه مبدل شود و با ترسیم افراطی از ضایعات جنگ و مصیبت نمایی ادامه دار آن تا به زندگی مفلوکانه امروز؛ عملا از تیپولوژی درام فاصله گرفته و در قامت اثری ضد مقاومت، به مسیر پاتولوژی جنگ و صلح ورود می نماید و از یک مصیبت دائمی خبر میدهد که دست از سر نسلها برنمیدارد و ایشان را تا به امروز در حضیض ذلت متوقف می سازد.
فیلم سینمایی درخت گردو به واسطه موضوع حس برانگیزانه و خلق نشده ای که از واقعه شیمیایی سردشت دارد، به اثری مخاطب پذیر تبدیلشده است واگر چه ممکن است در ذهن خود می خواسته فیلمی افشاگر درباره برههای مغفول از تاریخ جنگ باشد؛ اما بارگذاری افراطی مصیبت و ضایعات جنگ، عملا اثر را به یک تراژدی تبدیل کرده است و موجب شده تا فیلم تنها ماکتی از درد و رنجهای تاریخی بعد از جنگ ساخته و تراژدی نابودی را به سند یک دوره مبدل نماید و در این مسیر صورتکهای سخنگویی را نشان میدهد که انگیزهای برای مبارزه ندارند و قوتشان به ضعف تبدیلشده است.

البته فیلم سینمایی درخت گردو با همین سیاستایدئولوژی زدایی پس از یازده رشته نامزدی؛ نهایتا توانست دو سیمرغ مهم جشنواره سی و هشتم را از آن خود سازد و عنوان دار سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و همچنین سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشنواره فیلم شود.